۱- کلاغ
اولین مرحله از مراتب مهرپرستی است. پیام آور از جهان بالا میباشد. در هنگام مراسم نقاب
بر چهره میزده یا تقلید کلاغ میکردهاست. علامت مخصوص او چوبی است که دو مار به دور آن چنبره زدهاند. عنصر هوا عنصر مخصوص کلاغ بودهاست.این مرحله مربوط به خدمه بوده و کسانی که تازه وارد بودند باید مدتی به عنوان خدمتکار مشغول میشدند.
در برخی از پرده های نقاشی,کسانی که خود را به شکل کلاغ در آورده اند,سرگرم پذیرایی از شرکت کنندگان در مجلس صرف طعام مقدس هستند.کسانی که میخواستند به جرگه وارد شوند ناچار بودند یک سلسله مراسم و تشریفات را به جای آورند.
این مراسم راکروینا یا کرواسی نا-ساکرا می نامیدند.هنگامی که این مراسم به پایان پدر یا پیر مقدس آنان را کلاغ مقدس خطاب میکرد و این بدان معنا بود که مقام آنها رسمی شده است و از این هنگام بود که آنها در مهرابه ها ملبس به پوشش کلاغ می شدند و در پاره ای تشریفات از صدا و حرکات کلاغ تقلید می کردند.در حقیقت این پست ترین مقام در مقانات کیش میترایی بود
۲- نامزد یا پوشیده
با انجام یک سلسله کارهای دشوار کلاغ میتوانست به مقام نامزدی برسد. یکی از کارهای سختی که باید انجام میشد تا شخص به درجه نامزدی برسد خاموش ماندن بود. علامت مخصوص او مشعل و چراغ میباشد. عنصر آب عنصر مخصوص نامزد بودهاست.نامزدان از جنس مذکر بودند(زنان حق شزکت در مراسم را نداشتند)و به دستیاری پدر به عقد میترا در میآمدند.آن طور که از ظواهر امر بر میآید این ازدواج ماهیت عرفانی داشته ومانع همسری واقعی نمیشدهاست.در واقع نامزدان میترا رازداران آیین میترا بودند.
که برخی از پژوهندگان آن را مقام کرکس معرفی کرده اند و تحریف شده کلمه یونانی گرپس میدانند که به معنی کرکس است.لیکن باید این مقام را مقام پوشیدگان دانست.گروهی که در مدارج ابتدائی هستند,حق شرکت در مراسم را ندارند و باید با تلاش و جدیت تعالیم لازم را فرا گیرند تا به مقام بالا راه یابند.در تصرف و عرفان اسلامی ایران ,این مرحله یکی از درجات سلوک است که به اتحاد خالق و مخلوقات و مخلوق تعبیر می شود.در کیش میترایی ,زنان را در آئین راهی نیست ,زیرا اشاره و نشانه ای تا کنون پیدا نشده که با صراحت ,آن چنانکه قانع کننده باشد,دلیل بر راه داشتن زنان در آئین میتر باشد
۳-جنگی
از این مرحله عضویت در جمع مهرپرستان رسمی میشود. گویا اکثر مهر پرستان تا این درجه بالا میآمدند. در انتهای مراسم به شخصی که میخواست جنگی شود تاجی که در انتهای شمشیری آویخته شده بود پیشکش میکردند. او این تاج را نمیپذیرفت و میگفت که مهر تاج سر من است. گویا داغ مهر را در همین مرحله بر چهره مهر پرست میزدهاند. علامت مخصوص او توبره و نیزه و کلاهخود است. عنصر خاک عنصر مخصوص جنگی بودهاست.
علامت و نشان سرباز ,کوله پشتی و کلاه خود و نیزه است.سربازان میترا در دو جبهه مشغول جنگ بودند.اول جنگهای معمولی بود که برای نگهداری کشور و گسترش آن صورت میگرفت .آنچه مهم تر بود جنگ و ستیز با نیروهای شر و اهریمنی بود.بنابر درک صحیح کومنت,کیش میترا صرفاً بر اساس اخلاقیات مبتنی بود و بدین سبب آنها موظف بودند تا به هر شکلی که باشد با شر و بدی مبارزه کنند.داخل شدن به مرحله سربتزی نیز دارای تشریفات ویژه ای بود.این را هم باید اضافه کرد که اصولا ,سرباز در رموز آئین میترا کنایه از آخیش با دونمیفوس کنایه از آخشیج آب لست.کسانی که خواهان تشرف به مقام سربازی بودند,مجبور می شدند از آزمایشهای دشواری پیروز و کامیاب به در آیند.آین آزملیشها عبارت بود از گور خوابی که بایستی با تحمل گرسنگی و تاریکی و هول و هراسی که برایشان ایجاد می شد,انجام میگرفت ,سرباز چون برای مدتی در تابوت مصنوعی ,مانند مرده ای میخوابید,قرار می دادند.سالک آنرا می پذیرفت اما بر سر نمیگذاشت,بلکه بر روی شانه نهاده میگفت" میترا تاج سر من است"اگر در این مورد پژوهش بشود معلوم میگردد که این عمل به مثابه مراسم سوگند سربازی است.سالکین در شرایط سختی با گرگ می جنگیدند.دستهای آنان را با روده جوجه می بستند و در گودال آب می افکندند.آنان بایستی با دست بسته به هر نحوی که می توانند خودشان را ازآب نجات دهند.در زمستان باید با پای برهنه روی برف و یخ راه بروند و متحمل گرسنگی و تشنگی بشوند.
آخرین مرحله آزمایش ,تقدیم تاج بود ,تاجی که از شمشیری آویخته بود.این مراسم در سردابهای تاریک و وهم انگیز انجام می شد.در این مراسم سالک تاج را واپس می زد و میگفت میترا تاج سر من است,در این مرحله بود که به منصب سربازی پذیرفته می شد,در این هنگام او را در آب می افکندند
و بیرون می آوردند که در واقع این عمل به معنای تولد مجدد بود,یعنی گذشته ها محو می شد و او به عنوان سرباز میترا دوباره زاده می شد سربازان پس از پذیرفته شدن بایستی وجهه ممیزه ای داشته باشند,به همین جهت پیشانی آنها را با مُهر مِهر داغ میکردند و بالاخره واپسین کار،یعنی مراسم سوگند انجام میگرفت.این مراسم را ساکرامنتوم میگفتند.
۴-شیر
بالا رفتن از پله
بسیار دشوار بودهاست. شیر باید نیرومندترین همردیفانش میبود. در این مرحله قدرت شخص را آزمایش میکردند. بر دست و زبان شخص عسل میریختند. که به معنی پاکیزگی دست و زبان بودهاست. علامت مخصوص او بیلچهاست که برای به هم زدن آتش به کار میرفتهاست. عنصر آتش عنصر مخصوص شیر بودهاست. بر روی قبر شیرمردان یک شیر سنگی گذاشته میشد.
در پرده های نقاشی و سنگ برجسته های منقوش ،نقش شیر فراوان است و همین عمل سبب شد که بعد از اسلام،به ویژه در زمان سلجوقیان ،علامت شیر و خورشید بر پرچمها نقش بست،(رابطه شیر و خورشید در ایران باستان پیش از زرتشت وجود داشته است)در این پرده ها کسانی که به مقام چهارم رسیده اند گاه در حال خدمتگذاری و گاه در حال اهدای هدایا به حضور میترا نشان داده شده اند.
این طبقه نیز ناگزیر از گذراندن آزمایشهایی بودند که البته دیگر تحمل ریاضات و شکنجه های بدنی نبود،بلکه باید به ورزیدگی های روانی ،شایستگی اخلاقی،وحدت ذهنی و خلاصه فهم اسرار دست می یافتند چنانکه گفته شد شیر کنایه از آتش است.روایات رمزی میترایی ،حاکی از آن است که در واپسین روز در عمر جهان ،آتش سوزی بزرگی رخ خواهد داد.در این آتش سوزی ناپاکان خواهند سوخت و پاکان مثل اینکه در چشمه ای شستشو می کنند،آسایش خواهند داشت
۵-پارسی
شیر مردی که به سنین بالا میرسد به درجه پارسی دست میابد. درجههای قبلی زمینی و مادی هستند ولی درجه پارسی یک درجه بیشتر روحانی است. و معنی آن وارستگی است. واژه پارسا به همین معنی میباشد. علامت مخصوص او داس است. پارسی نماد
است.
مقام پارسی گذشته از وجوه رمزی ،کنایه ای است که با طبیعت و روئیدن گیاهان پیوند دارد و میان پیروان کیش میترا ،نشان آزادی و آزادگی بوده است.بی گمان مهری دینان،آزادی و آزادگی و شجاعت را یکی از وجوه مشخص ایرانیان می دانستند که آن را مقام پارسی نامیده اند.دستهای کسانی را که به این مرحله می رسیدند،طی تشریفات ویژه ای ،با عسل پاک میکردند و بر سرشان کلاه فریژی که میترا بر سر داشت و کنایه ای از آزادی و آزادگی بود می نهادند.
یکی از نشانهای ویژه پارسی هلال ماه و داس است که در واقع این هر دو بار درو و دروگری مناسب دارد
۶-مهر پویا
علامت مخصوص او تازیانه و هاله و مشعل است. مهر پویا نماد خورشید است.در مهر پرستی خورشید جایگاه اساسی دارد شاید بتوان پیروان آن را خورشید پرست دانست بی جهت نیست که نمادهای خورشید مانند صلیب شکسته و صلیب 4 پر و گل دوازده پر در حوزه تمدن ایرانی بویژه هخامنشی جایگاه مهمی داردبه تصویر
دیواره نقش رستم نگاه شود.
در حقیقت نماینده خورشید یا سل و یا پیک هلیوس است سل خدای خورشید در میان رومیان و هلیوس خدای خورشید در اساطیر یونان باستان است.در کتاب اوستا به ویژه یشت دهم که ویژه میثر(مهر)است،میترا و خورشید روابط بسیار نزدیکی با هم داشته در واقع متحد هم هستند و آنقدر و آنقدر به هم نزدیک اند که مهر،پرتو خورشید معرفی شده است.آئین میترا چون به اروپا راه یافت و شایع شد،رومیان خدای خود را به جای خورشید ایرانی نهادند.سل خدای خورشید و در یونان هلیوس خدای خورشید نامگذاری شد.
بنا به باور رومیان،میترا پس از تولد،همه موجودات و آخشیج ذها را رام کرده آنگاه با خورشید زورآزمایی نمود و اورا زیر فرمان خود آورد و رابطه بین آن دو بسیار صمیمی و دوستانه شدو این نخستین پیوند میترا با آیین رومیان بود.
میترا و سل نیز پس از کشته شدن گاو،در مجلس تودیع و ضیافت،در کنار هم و در میان گروه پیروان گوشت و خون گاو،نان و شراب را صرف کردند و پس از آن با گردونه خورشید به آسمان رفتند
7-پیر
پیر (پی یر) پیر یعنی بزرگ کهنتر و مهتر از واژه پیر (میر و امیر ساخته شده) پیر به پدربزرگ نیز گفته میشود مانند بابا پیر، پیر نماد خود مهراست. کسی که بدین جایگاه میرسد مهر و مهربانی وجودش را تسخیر کرده و نهایت لطف و رحمت بر مردم میشود و این همان مقام پیر مغان است که همواره حافظ در اشعارش بدان اشاره کرده و خود را مریدآن دانسته. او مسؤل انتخاب اعضای جدید و آشنا ساختن نو دینان به رموز و درجات مختلف دین بودهاست. پیر در عین حال صلاحیت کامل در زمینهٔ ستارهشناسی را داشتهاست. چنین امری نباید باعث تعجب شود وقتی میبینیم که تمام آیین مهر مملو از اخترشناسی است و نمونه آن قرار دادن هفت مقام سیر و سلوک و تشرف تحت حمایت هفت ستارهاست
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : میترائیسم, مهر, مهرپرستی, آیین میترا, هفت خوان مهرپرستی,
موضوع :
آیین میترا , ,